جهان اطلاعات

جدیدترین مطالب علمی، فناوری وکاربردی جهان


انواع تشویق:


برای تشویق کودکانمان می توانیم از این چهار مدل زیر استفاده کنیم:


1. تشویق نسبی ثابت: این مدل به این صورت است که به کودک می گوئیم : اگر 5 نمره بیست گرفتی به تو جایزه می دهم.


2. تشویق نسبی متغیر: در این مدل به او می گوئیم که اگر چند نمره بیست گرفتی به تو جایزه می دهم. در این نوع تشویق تعداد نمرات را مشخص نمی کنیم.


3. تشویق فاصله ای ثابت: این مدل تشویق بر اساس زمان صورت می گیرد. مثلاً به کودک می گوئیم:اگر درسهایت رابخوانی هر هفته به تو جایزه می دهم.


4. تشویق فاصله ای متغیر: این مدل هم بر اساس زمان است با این تفاوت که در اینجا مدت زمان را مشخص نمی کنیم بلکه می گوئیم: اگر درسهایت را بخوانی هر چند وقت یکبار به تو جایزه می دهم.


بهترین روش تشویق نوع دوم یعنی « تشویق نسبی متغیر » است.چون:


  اولاً نسبی است و مورد سوء استفاده کودک قرار نمی گیرد . زیرا اگر ثابت باشد کودک به هر کلکی که شده 5 نمره بیست را جور می کند.


   ثانیاً متغیر است و تغییر نوع و مقدار تشویق، از واکسینه شدن کودک جلو گیری می کند. به دلیل اینکه هم افراد با هم متفاوتند و هم حتی یک فرد هم در موفعیتهای گوناگون متفاوت عمل می کند. مثلاً یک کار خیلی خوب ارزش دارد که بلافاصله او را تشویق کرد اما بعضی کارها زیاد مهم نیستند و اگر چند کار خوب انجام داد باید تشویق شود. بنابراین کودک از تشویق دلزده نمی شود و تشویق همیشه برایش جدید و هیجان انگیز است.


  ثالثاً در تشویق های نسبی کودک می فهمد که این پاداش برای کدام کار یا کارهایش است اما در تشویق های فاصله ای به علت فاصله افتادن بین کار و پاداش کودک نمی داند این پاداش نتیجه کدام کار اوست.


نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,| ساعت 1:37| توسط حسین رستمی زاده|

حاضر جوابی


کودک با شروع دو سالگی ، خود مختاری خویش را به حیطه آزمایش می گذارد که یکی از راه های انجام این کار حاضر جوابی به بزرگسالان است . کودک خردسال با گفتن"نمی خواهم" یا"نه" می خواهد نشان دهد که از دستورهای شما خسته شده است و استقلال بیشتری می خواهد . چگونه با این موضوع کنار می آیید  ؟ این موضوع پیچیده ای است. زیرا اولاً می خواهید که کودکتان اولین قدم های خود را به طرف خود مختاری بردارد ، ثانیاً نمی خواهید که گستاخی او راتأیید کنید ، بنابراین با حالتی جدی به او بگویید : نباید این طوری جواب بدهی ، اگر با حرف من موافق نیستی اشکالی ندارد ولی باید مؤدبانه جواب بدهی .  برایش از جملات معترضانه مناسب مثال هایی بزنید . جملاتی مثل : نظر من فرق دارد، یا مخالفم و غیره .


به این طریق برایش روشن سازید که اگر دفعه بعد این گونه صحبت کند ارزش خود را نزد شما از دست خواهد داد .اجرای این روش تربیتی را ادامه دهید . اجازه ندهید که گستاخی او ادامه یابد تا این که روزی مجبور شوید عکس العمل شدیدی از خود نشان دهید


اقدامات پیشگیرانه


اگر کودکتان مخالفت خود را مؤدبانه به شما ابراز کرد،به او توجه بیشتری کنید و به عقیده او احترام بگذارید و به او نشان دهید که برا ی عقاید او احترام قائلید و اگر نظر او مخالف نظر شماست هیچ اشکالی ندارد .


نکته مهم این است که شما می بایست از نوع ارتباط خود آگاه باشید . اگر از آن دسته افرادی هستید که مخالفت خود را با دیگران به صورت تمسخرآمیزی بیان می کنند ، پس نمی توانید از فرزند خود انتظار داشته باشید که رفتاری غیر از این داشته باشد .


همین که فرزند شما بتواند خودش را بیشتر کنترل کند و یاد بگیرد که چگونه نیازها و نومیدی خود را از طرق سازنده به شما توضیح دهد ، پرخاشگری ، بهانه گیری و دیگر رفتارهای منفی او مسئله ساز نخواهد بود . به او یاد بدهید که بتواند به شما بگوید که چه احساسی دارد و چگونه فکر می کند.


با انجام این روش رابطه ای قوی با فرزند خود ایجاد می کنید . چنین رابطه ای ، هنگامی که فرزندتان به سن بلوغ می رسد ، در حل مسائل به شما کمک زیادی خواهد کرد.


 

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,| ساعت 1:33| توسط حسین رستمی زاده|

 

 ما ناخواسته با کودکانمان درست حرف نمی زنیم! غافل از این‏که حرف‏های ما چه تاثیراتی روی بچه ها دارد. در این جا برخی از این رفتارهایمان را یادآوری می کنم.

 

 


 

 

 


 

1. گذاشتن اسم روى بچه‌ها: «لال » یا «بچه بد»


 

اگر کودکان را به نام هایى مانند احمق و تنبل بنامید باور مى‌کنند که داراى این صفات و خصوصیات هستند. به علت آسیبى که به کاربردن این نام هاى منفى به شخصیت بچه ها وارد مى کند اعتماد به نفس او از بین مى برد. اگر کودکى به صفت « زشت » نامیده شود ممکن است از حضور در جمع و بازى با دیگران خوددارى کند. اگر بگویید: « کمرو» از ارتباط با همسالان و بزرگترها پرهیز مى کند.

 

 


 

حال چه باید گفت؟ می‌توان با جمله‌اى مثبت توجه بچه را به رفتارى معطوف کنید که باید تغییر دهد: « این اتاق نامرتب و به هم ریخته است» یا « کاغذ و مدادهایت روى زمین پخش شده و باید جمع شود.»

 

 


 


 

2. طرد کردن بچه ها:«اى کاش به دنیا نمى آمدى» یا « هیچ‌کس تو را دوست ندارد»


 

طرد کردن بچه ها، نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایى از آن‌هاست. براى یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردى که او را به دنیا آورده به معنى دوست نداشتن از طرف همه افراد است. آن‌چه یک کودک باید بداند این است که پدر و مادر بدون هیچ قید و شرطى دوستش دارند.

 

 


 


 

3.  منفى بافى:« لیاقت چیزى را ندارى»


 

بچه ها با کلمات و جمله هایى که به آن‌ها مى گوییم، بزرگ مى شوند. یک پژوهش‌گر با عده اى زندانى گفت وگو و مصاحبه کرد. از آن‌ها پرسید که به چند نفر از آن‌ها هنگام بچگى گفته شده که زندانى خواهند شد، با کمال تعجب دریافت که تقریباً پاسخ همه آن‌ها به این سؤال مثبت بود. والدین باید آینده خوبى را براى بچه ها ترسیم و پیش بینى کنند.

 

 


 


 

4. مقصر دانستن بچه ها هنگام بروز مشکلات: « تو دلیل دعواى من و پدرت هستى»


 

مقصردانستن کودک هنگام مشکلات به این معنى است که او به دلیل کارى که دیگران انجام داده اند سرزنش مى شود. بچه ها هدف آسان و در دسترس براى به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضاى خانواده هستند. اگر بچه ها باید یاد بگیرند که مسؤولیت کارهایشان را به عهده بگیرند، ما باید نمونه اى از مسؤولیت پذیرى در برابر اشتباهات و ضعف هایمان باشیم.

 

 


 

حال اگر ناخواسته به او این را گفتید، به محض به دست آوردن خون‌سردى از کودک معذرت بخواهید و مثلاً بگویید: « ببخشید دعوات کردم، امروز خسته بودم. »

 

 


 


 

5. انتظارات نابجا:« نمره ات 17 شده پس 3 نمره دیگر چه شده است تو فقط باید 20 بگیرى.»


 

پدر و مادرانى که از فرزندان خود انتظارات بی‌جا دارند آن‌ها را مجبور مى کنند که بهترین بازیکن باشند یا در مدرسه نمره 20 بگیرند. پیامى که پشت این عمل پنهان شده این است که تو در مدرسه به اندازه کافى خوب نیستى. داشتن انتظار بی‌جا تنها اعتماد به نفس کودک را از بین مى برد.

 

 


 

حال چه باید گفت؟ در این مواقع باید با تاکید به نکات مثبت بگویید: «خیلى عالى است که نمره هاى 20 زیادى در کارنامه ات دارى، اشکالى ندارد نمره 17 گرفتى چون تو تمام سعى خود را کردى و هر انسانى ممکن است اشتباه کند. سعى کن اشتباهاتت در آینده کمتر شود لزومى ندارد همیشه و همه کس نمره 20 بگیرند.»

 

 


 


 

6. مقایسه کردن :«چرا مثل پسرخاله ات نیستى؟وقتى به سن تو بودم، دو کیلومتر پیاده به مدرسه مى رفتم.»


 

وقتى به کودک مى گویید که رفتارش مثل خواهرش خوب نیست، تخم حسادت و بددلى را بین فرزندان خود مى کارید. بچه ها نباید در خانواده و فامیل مقایسه شوند، چون در مقابل خواهران و برادران خود احساس بى ارزشى و بد بودن را خواهند داشت. حتى تعریف مثبت هم مى تواند همین نتیجه را داشته باشد. وقتى مى گوید: « تو در بازى فوتبال از برادرت بهترى » همان احساس مقایسه و ناسازگارى را بین آن‌ها به وجود مى آورید. بهتر است بگویید: « تو در بازى فوتبال به اندازه برادرت هنگامى که به سن تو بود خوب هستى» ،« از سال گذشته تا به حال در زبان پیشرفت کرده اى.»

 

 


 


 

7. شرم زدگى: « باید از خودت خجالت بکشى. نمى توانم باور کنم از این گربه کوچک مى ترسى.»


 

هنگام خجالت کودک احساس مى کند نقص دارد یا بى لیاقت است. خجالت کشیدن بیشتر از این که رفتار او را درست کند موجب از دست رفتن روحیه و تحقیر او مى شود. برخى پدرها و مادرها با انگشت گذاشتن روى ضعف هاى کودک مانند شب ادرارى، او را تحقیر مى کنند. خجالت زده کردن کودک موجب مى شود که او عوامل تحقیرش را پنهان کند. بهتر است بگویید: «گریه نکن تو دیگر بزرگ شده اى. گربه آن‌قدرها هم ترس‌ناک نیست»

 

 


 


 

8. تهدید کردن: «اگر نیایى مى‏روم و این‌جا تنها مى‏مانى. اگر دوباره این کار را انجام دهى، پلیس تورا می برد.»


 

تهدید، گفتن جمله یا کلمه اغراق آمیزى است که پدر و مادر به کار مى برند تا کودک را بترسانند، مانند این جملات: « اگر درست رفتار نکنى تمام استخوان هایت را مى شکنم ». تهدید موجب ترس در کودک مى شود و او احساس مى کند که در محیطى ناامن و پر از دشمن زندگى مى کند. تهدید به تنها گذاشتن کودک برایش بسیار دردناک و سخت است چون او بسیار حساس است و براى نیازهاى اساسى و اولیه زندگى به پدر و مادرش نیاز دارد. آن‌چه باید گفت؛ به بچه ها باید هشدار داد، نه تهدید. برخلاف تهدید، هشدار واقعى و معقول است. به او هشدار دهید که نباید به رفتار بد خود ادامه دهد، مانند « اگر دوباره خواهرت را بزنى، دیگر نباید با او بازى کنى».

 

 


نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,| ساعت 1:31| توسط حسین رستمی زاده|















قالب جدید وبلاگ پيچك دات نت